black flower(p,141)

black flower(p,141)


جونگین با ملایمت به برادرش گفت.


جونگین: خیلی نگرانت شده بود.... حداقل باید بهش میگفتی کجا می خوای بری.

جونگین امیدوار بود بتونه راضیش کنه تا به خونه برگرده.

کیونگسو: این همه آلفا چرا اینقدر دنبال جئون جونگ کوکی؟ من شنیدم که جونگکوک یه امگای دیگه رو دوست داره.

کیونگسو به شیومین عصبانی گفت و منتظر نگاهش کرد.

شیومین نفس عمیق و صدا داری کشید.

از دوست پسر جونگین متنفر بود حتی بیشتر از اون امگایی که جونگ کوک دوست داره.

شیومین: تا وقتی اون امگا رو مارک نکرده اهمیت نداره.... من هنوز شانس دارم.

شیومین با لحن قاطعی به کیونگسو گفت و چند بار پشت سر هم سرش رو تکون داد.

مهم نبود که بقیه چه فکری در موردش میکردند تا وقتی جونگ کوک ازدواج نکرده، دست بردار نبود.

شیومین: فردا هم میرم خونه ش تا باهاش صحبت کنم.... بهم بخندید اما جونگ کوک آلفای من میشه حالا می بینید.

****

تهیونگ پشت سر جونگ کوک وارد خونه لوکس جونگکوک شد و به فضای مدرن و زیباش که با چوپ شکلاتی رنگ دکور شده بود خیره شد.

حدس میزد جونگ کوک مثل جونگین و سهون ثروتمند باشه اما انتظار اینو نداشت....

جونگکوک: راحت باش.....
دیدگاه ها (۰)

black flower(p,142)

black flower(p,143)

black flower(p,140)

black flower(p,139)

black flower(p,257)

black flower(p,256)

black flower(p,314)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط